راهکارهای نوین برای الکترونیکی شدن تجارت شما

برای کسب اطلاعات بیشتر با ما تماس بگیرید.

02122892416

تکنیک برنامه ریزی تجاری نظریه تغییر (TOC) چیست و مناسب چه کسانی است؟

مقدمه

مدل تئوری تغییر (TOC) حول محور سازمان‌هایی است که اهداف بلند مدت را ایجاد می‌کنند و اساسا برای دستیابی به آن ها «عقب ‌کار» می‌کنند. هنگام استفاده از استراتژی، با تعیین یک هدف بزرگ تر و تصویری بزرگ تر شروع می کنید.

سپس، تنظیمات میان‌ مدت و برنامه‌هایی را که باید برای دستیابی به نتیجه دلخواه خود انجام دهید، شناسایی می‌کنید. در نهایت، یک سطح را پایین می آورید و تغییرات کوتاه مدت مختلفی را که برای تحقق تغییرات میانی نیاز دارید، برنامه ریزی می کنید. به طور خاص، شما باید این گام ها را بردارید:

  • اهداف بلند مدت خود را مشخص کنید.
  • پیش‌ شرط‌های لازم برای رسیدن به هدفتان را ترسیم کنید و توضیح دهید که چرا آن ها ضروری هستند.
  • فرضیات اساسی خود را در مورد وضعیت مشخص کنید.
  • مداخلاتی را که ابتکار عمل شما برای دستیابی به اهدافتان انجام خواهد داد، تعیین کنید.
  • برای ارزیابی عملکرد ابتکار خود، شاخص هایی ارائه دهید.
  • توضیحی در مورد منطق پشت ابتکار خود بنویسید.

برنامه ریزی تجاری نظریه تغییر (TOC) مناسب چه کسانی است؟

این مدل برنامه ‌ریزی برای سازمان‌هایی که علاقه‌ مند به انجام تلاش‌هایی مانند ایجاد یک تیم، برنامه‌ ریزی یک ابتکار یا توسعه یک برنامه عملی هستند، بهترین گزینه بشمار می رود. متمایز از مدل های دیگر در توانایی آن برای کمک به شما، تمایز بین نتایج مطلوب و واقعی است. همچنین باعث می‌شود که ذینفعان به طور فعال‌تری در فرآیند برنامه ‌ریزی شرکت کنند و دقیقا آن چه را که از یک پروژه می‌خواهند به آن ها نشان دهد.

نسبت به مدل های مشابه، این مدل برنامه ریزی تجاری به جزئیات بیشتری متکی است. عموما ذینفعان باید چندین ویژگی خاص، از جمله اطلاعات مربوط به جمعیت هدف شرکت، نحوه شناسایی موفقیت و یک جدول زمانی قطعی برای هر اقدام و مداخله برنامه ریزی شده، ارائه دهند. همچنین تقریبا هر سازمانی، خواه عمومی، شرکتی، غیرانتفاعی یا هر چیز دیگری باشد، می تواند از این مدل استراتژی بهره زیادی ببرد.

نمونه ای از نظریه تغییر (TOC)

نمونه ای از نظریه تغییر (TOC)

جهت شفاف تر شدن این برنامه ریزی تجاری، به این مثال توجه کنید. کسب ‌و کاری را تصور کنید که نرم ‌افزار حقوق و دستمزد منابع انسانی را می‌سازد، کسب ‌و کاری که اخیرا خیلی خوب کار نمی‌کند. رهبران شرکت فکر می‌کنند زمان آن رسیده است که دست و پنجه نرم کنند و برنامه‌های محکمی را اجرا کنند، اما از هم ‌اکنون، در نتایج، تصویر بزرگی را برای شرکت در ذهن دارند، بدون این که احساس کنند چگونه می‌خواهند به آن جا برسند.

در این مورد، کسب‌ و کار مورد نظر ممکن است با استفاده از مدل تئوری نظریه تغییر(TOC) سود ببرد. بیایید بگوییم که هدف نهایی آن گسترش سهم بازار است. سپس رهبر تیم، پیش شرط هایی را که در نهایت به آن هدف منتهی می شود و چرایی مرتبط بودن آن ها را در نظر می گیرد.

برای مثال، یکی از این پیش ‌شرط‌ها ممکن است استفاده از یک پایگاه مشتری جدید بدون بیگانه کردن مشتری فعلی آن باشد. این شرکت می‌تواند فرضی مانند «در حال حاضر تقریبا به طور انحصاری به مشاغل متوسط پاسخ می‌دهیم و منابع لازم برای گسترش بازار به سطح سازمانی را نداریم. ما باید راهی برای جذابیت بیشتر در نظر مشاغل پیدا کنیم.» داشته باشد.

اکنون، این شرکت می تواند شروع به بررسی ابتکارات خاصی کند که می تواند برای رفع مشکل اساسی خود انجام دهد. بیایید بگوییم که فقط محصول خود را با قیمت ثابتی می فروشد، قیمتی که برای مشاغل متوسط بسیار بیشتر از مشاغل کوچکتر مناسب است. بنابراین این شرکت تصمیم می‌گیرد که باید از ساختار قیمت‌ گذاری سطحی استفاده کند که مجموعه‌ای از ویژگی‌های محدود را با قیمتی که کسب ‌و کارهای کوچک و استارت‌ آپ‌ها می‌توانند از عهده آن برآیند، ارائه دهد.

عواملی که شرکت انتخاب می کند تا از آن ها به عنوان نقاط مرجع برای موفقیت طرح استفاده کند، حفظ مشتری و جذب کاربر جدید است. هنگامی که این موارد ایجاد شدند، رهبر توضیح می‌دهد که چرا اهداف، برنامه‌ها و معیارهایی که بیان کرده معنادار هستند.

 

مطالب مرتبط: برنامه ریزی استراتژیک کارت امتیازی متوازن چیست؟

 

سخن آخر

اگر این روند را دنبال کنید، تئوری تغییر را در حال حرکت خواهید دید، این نظریه با یک هدف تصویری بزرگ شروع می‌شود و به ابتکارات و روش‌های خاص برای سنجش اثربخشی آن ها ادامه می‌دهد. برای آشنایی با دیگر تکنیک‌های برنامه ریزی تجاری، با ما در وب سایت راهکار گستران همراه باشید.

اگر به مشاوره، آموزش و خدمات طراحی وب سایت نیاز دارید